پایگاه بچه های ۱۱۳

مرجعی برای بیوگرافی (زندگی نامه) در ایران

پایگاه بچه های ۱۱۳

مرجعی برای بیوگرافی (زندگی نامه) در ایران

بیوگرافی یا زندگی نامه احسان علیخانی

• در آبان هزار و سیصد... به دنیا آمدم، ساکن منطقه هروی تهران هستم و دانشجوی مدیریت بازرگانی.
• به نظر من سخت‌ترین قسمت زندگی، انتخاب همسر است.
• در سال 77 وارد عرصه تئاتر شد و کم‌کم به تلویزیون راه پیدا کردم. به پیشنهاد دوست عزیز مقابل دوربین رفتم و برنامه‌هایی از قبیل صبح بخیر ایران، مروارید، قله‌های افتخار و باشگاه مهرورزان را اجرا کردم. همچنین برنامه صبح آمد هم اجرا کردم.
• اولین برنامه زنده‌ای که اجرا کردم در سال 80 به عنوان مجری مهمان در روز تولد حضرت امیر بود.
• از اعتماد به نفس بالایی برخوردارم و این بهترین خصیصه در زندگی‌ام است.
• اگر مجری‌گری نمی‌کردم شاید خبرنگار می‌شدم.
• بهترین هدیه‌ام، دوچرخه‌ای بود که در سن 5 سالگی از مادرم گرفتم.
• بیادماندنی‌ترین برنامه‌ای که اجرا کردم، روز سالگرد «صبح آمد» بود که در قوچان اجرا کردیم.
• سعی می‌کنم در اجرا تپق نزنم، اگر هم اتفاق بیفتد به نوعی برطرف می‌کنم
• به جز کارهای اجرا، یک شرکت تبلیغاتی دارم و تیزر می‌سازم.
• یکی از دلایل پیشرفت انسان، وجود رقیب است، هنگامی که آدم رقیب نداشته باشد، ممکن است در جا بزند.
• اگر رقیب من، رقابت ناسالمی انجام دهد، سعی می‌کنم به او محترمانه تذکر بدهم، اما آن طور نیست که خدای ناکرده مقابل بیننده همدیگر را خراب کنیم، چرا که آنتن تلویزیون حرمت خاصی دارد.
• در برنامه جزر و مد از خودم و فرزاد حسنی‌کلی شایعه شنیدم و خواندم و همچنین شایعه شده بود که من نوه دختری مرحوم منوچهر نوذری هستم!
• پژو glx دارم و از رانندگی خیلی خوشم می‌آید، اگر جایی را پیدا کنم، پایم را تا آخر روی پدال گاز فشار می‌دهم. گاهی اوقات هم به اتفاق دوستانم به پیست اتومبیلرانی می‌روم.
• خانواده‌ام بیشتر دنبال تحصیل و علم و این طور چیزها هستند.
• مردم ما منتقدهای باهوشی هستند و نقد را به معنای واقعی کلمه خوب انجام می‌دهند و خالصانه می‌گویند: حتی بهشون دروغ بگی، خوب می‌فهمند، این قدر برخورد با مردم رو دوست دارم که خدا می‌دونه، بعضی‌ها هم طوری کارشناسی انتقاد می‌کنند.
• اعتبار مجری‌گری مرا مردم مشخص می‌کنند.
• برای این‌که تاریخ مصرف یک مجری طول بکشد باید یا کم‌ کار کند یا خیلی حرفه‌ای‌، در غیر این صورت برای بیننده خسته‌کننده می‌شود.
• شهرت مثل لبه تیغ است، یک سمت خوب یک سمت بد، خیلی‌ها هم که به شهرت می‌رسند، ممکن است پشیمان شوند.
• گفته‌هایی در اجرا بر زبان آوردم که مردم به من گفتند این حرف‌ها در اندازه تو نیست، و همان امر باعث شده که دلم در اجرا بشکند.
• بهترین مجری برنامه‌های زنده را نمی‌توانم معرفی کنم.
• طرفدار تیم خاصی هستم، اما نمی‌توانم بگویم، این که در حال حاضر پیراهن قرمز تن من است، دلیل نمی‌شود پرسپولیسی باشم، البته شاید هم باشم.
• رنگ قلب همه مردم دنیا سفید است، این خودمان هستیم که دل‌هایمان را رنگ می‌کنیم.
• این‌که بتوانم کسی را شاد بکنم، مرا شاد می‌کند.
• گناه کردن و سپس از عذاب وجدان می‌ترسم، می‌ترسم که خدای ناکرده عاقبت به خیر نشوم.
• بهترین غذایی که دوست دارم در بیرون از منزل بخورم پیتزا است.
• می‌گویند، 106 کیلو وزنم است، می‌گویند شکمو هستم.