پایگاه بچه های ۱۱۳

مرجعی برای بیوگرافی (زندگی نامه) در ایران

پایگاه بچه های ۱۱۳

مرجعی برای بیوگرافی (زندگی نامه) در ایران

بیوگرافی یا زندگی نامه امین استغفاری

خیر سرم ده روز قبل از پوست اندازی و حلول سال 1341 یعنی بیستم اسفند ماه 1340 در شهرستان خرم آباد به دنیا آمدم. کره زمین انگار که مرا کم داشت که این حقیر به آن اضافه شدم از دوران طفولیت چیزی به خاطر ندارم اگر هم دارم آنقدر بی ارزش است که یا در مخیله ام نمانده است یا این که ارزش نوشتن و کاغذ حرام کردن ندارد. یواشکی با مهر مادر و نان پدر بزرگ شدیم و ما هم سری بین دو گوش درآوردیم. بلوغمان که رسید پی بردم که علاقه ای به نوشتن و کاغذ سیاه کردن و هدر دادن دارم علی رغم آن که رشته تحصیلیم علوم تجربی بود اما در عوالم گل و شمع و بلبل سیر می کردم کسی نبود که دست من گم کرده راه را بگیرد و به سوی رشته ای رهنمونم سازد که استعدادم در آن شکوفا می شد آخه آن موقع به رشته ادبیات می خندیدند و رشته لبنیاتش می خواندند همه می بایست به خاطر چشم همچشمی هم که شده است فرزندشان پزشک شود ان هم نه پزشک عمومی بلکه پزشک مغز و اعصاب. انگاری به لیسانس ادبیات احتیاجی نبود آخه نه همه در شکم مادر ادیب و سخنور و سخن سنج به دنیا می آمدند. علی ایحال دیپلم علوم تجربی را گرفتم متعاقب آن در دوران جنگ به سربازی رفتم و خدمت را تمام کردم. به کار آزاد روی آوردم و شبی پنج شش ساعت عمر به اصطلاح پربرکتم را مصروف مطالعه آزاد می کردم دیوان شعری دارم اما چاپ نشده تا یا در کتاب فروشی ها بپوسد یا برای آن سرو دست بشکنند آن هم در مملکتی که نرخ مطالعه اش را سی ثانیه تخمین زده اند که این گناه من نیست. بعد ها پی بردم که تنها شعر و شاعری نمی تواند نیازهای معنوی و روحی کمینه بنده حقیر را مرتفع سازد. جای سازی در زندگیم خالیست در اوایل دهه هفتاد درست در سن 30 سالگی به آموختن فن نی نوازی روی آوردم . علاقه عجیب و غریبی به این ساز داشتم و خنوز هم دارم شاید یکی از دلایل عمده اش درون گرا بودن و بودنم باشد. ردیف آوازی محمود کریمی را نزد استادم آقای غنی پور در بروجرد فرا گرفتم بعدها ردیف میرزاعبداله را خودم کار کردم چون که گوشم آنقدر تربیت یافته شده بود که بتوانم حداکثر بهره موسیقایی را از آن ببرم. آن موقع نه مثل امروز نه به این صورت اینترنتی بود نه کامپیوتری که امروزه در هر خانواده ای شیوع پیدا کرده است فقط عشق و علاقه بود و پشتکاری ستوه نیامدنی از طرف زیاد هم مورد تشویق کسی قرار نگرفتیم بلکه مسخره و سرزنش خیلی ها هم شدیم. کسانی که در فن شعر و شاعری و موسیقی به درجه اجتهاد رسیده بودند چنین است دیگر وقتی دچار روزمرگی نشدی با نرمها و هنجارهای معمولی و عادی اجتماع همخوان و هم صدا نشدی آماج تمسخر و رگبار متلک است که به سویت می بارد آنجاست که همه چیز را با نان شب می سنجند و از هر چیز فقط باید جایی برای سفره و شکم باز کرد انگار که تمام احتیاج انسان در مثلثی به نام دست شویی محل کار و آشپزخانه خلاصه می شود. اما یک نکته را دوست دارم توصیه کنم نه پند دهم حداقل پدر و مادرهای جدیدالتاسیس سعی کنند استعداد فرزندانشان را بیابند و در جهت شکوفایی استعدادهای آنها اگر هم گامی بر نمی دارند چاله چوله ای فرارویشان نگذارند.
نظرات 28 + ارسال نظر
OMPC 1389/06/28 ساعت 19:24 http://ompc-velayat.blogfa.com

سلام
با یه مطلب فوق جدید دینی اپم، یه سر بزن حتما خوشت می یاد، راستی نظر یادت نره. این یه مطلب فوق جدید تو عرصه وبلاگ نویسی مذهبی هستش
امید وارم با نظرت یاریم کنی تا ثوابش دامن گیر شما هم بشه
چرا وایسادی،، منتظرتما

اصلا حال سر زدن به کسی را ندارم

مرسی بهم سر زدی
نمیدونستم هنوز هری زنده است و هنوز به یادش هستن من خودم عشق هری پاتر بیدم کتاباش رو کامل دارم و خوندم خوش حالم هنوز کسایی هست که به یادش باشن

آرش 1389/11/03 ساعت 00:53 http://www.iranne.javanblog.com

متن زیبا و اموزنده ای بود و حر های زیبایی در مورد برخور با جامعه ی اهل هنر و ادب را گفته بود باشد که از این به بعد شاهد این مسائل نباشیم

امیدوارم

یک ادیب خر 1391/03/02 ساعت 04:39

ویا عجبا . نمیدانستم تو هم بیوگرافی داری !!!!!!!!!!

البته این بیوگرافی من نیست بلکه بیوگرافی امین استغفاری از زبان خود اوست

یک ادیب خر 1391/03/03 ساعت 01:54

ویا عجبا ! نمیدانستیم که شعر و شاعری و موسیقی هم درجه اجتهاد دارد . شما ببخشید حالتون خوبه ؟

ببینم تو حالت خوبه ؟
ولکن برو دیگه

یک ادیب خر 1391/03/03 ساعت 01:58

کلمه کمینه را که بکار برده ای مونث است . شما مثل اینکه در ارگانیسم خودت هم شک داری !!!

احمق گفتم که اسم من امین استغفاری نیست
تازه اگه مذکر دوست داری آدرس می دم بیا

یک ادیب خر 1391/03/03 ساعت 02:17

بدر و مادر های جدیدالتاسیس ؟!! مگر بدر مادر های امروزی کالا یا اجسام هستند . جدیدالتاسیس را برای اجسام بکار میبرند نه برای انسان . تمامی اشیاء نوین و بی روح را جدیدالتاسیس می گویند . و این کلمه در مورد جانداران دلالت نمیکند . مثل این است که بگویم حیوانات جدیدالتاسیس و یا گیاهان جدیدالتاسیس

خوب ................

یک ادیب خر 1391/03/03 ساعت 02:29

صرف مطالعه ازاد میکردم درست است . کلمه مصروف را برای چیزی بکار میبرند که با یکبار استفاده ارزش خود را از دست بدهد . به این شاعر دانا بگوید نثرت که سراسر غلط است وای به حال نظمت .

خودت برو بهش بگو

یک ادیب خر 1391/03/04 ساعت 16:08

مذکر هم باشه بدم نمیاد . ادرس بده میام

یه جا نزدیک خونتون باتلاق گاوخونی

یک ادیب خر 1391/03/04 ساعت 16:11

ببینم ...توی این مملکت شما ادم قحط بود که بری سراغ این اقاهه؟

می خوای برم سراغ تو ؟

یک ادیب خر 1391/03/04 ساعت 16:16

بیوگرافی یا زندگی نامه ! اینها دوتا یک معنا داره انسان دانا .یک کلاس املا برو بیش اقای استغفاری شاید به درجه اجتهاد نائل شدی

احمق منم ننوشتم بیوگرافی و زندگی نامه
نوشتم بیوگرافی یا زندگی نامه

یک ادیب خر 1391/03/04 ساعت 16:20

احمق خودتی / نامودب من که به تو توهین نکردم .

احمق برای تو توهین نیست
کسی که خودشو به حماقت میزنه رو نمیشه عاقل صدا زد

یک ادیب خر 1391/03/04 ساعت 16:29

تو چون یک درویش بیابان گرد در بقچه ات همه چیز داری هم استالین داری و هم ژان ژاک رسو هم نیچه داری و هم امام حسن . هم مختار ثقفی داری و هم فرج علی بور هم امین استغفاری داری وهم خوهران برونته . های بچه دار زنبیل و بردار و بیار .

خوب مگه بده ؟

قاسم چدنی 1391/03/05 ساعت 00:41

آقا محمد عزیز پرکار
اول ، آفرین به این پشتکار
دوم ، در انتخاب افراد برای نوشتن زندگی نامه یا بیوگرافیشان سلیقه خوبی ندارید . بیو گرافی افراد مشهور و شناخته شده برای همه جذاب و خواندنی است اما بیوگرافی بعضی افراد عامی که در کوچه و محل خودشان هم مشهور نیستن و بجز همسایه دیوار بدیوار آنان ، کس دیگری نمیشناسدشان ، نه تنها جالب و جذاب نیست بلکه ارزش کار شما را هم خیلی پایین می آورد . بعنوان نمونه بیوگرافی * امین استغفاری * .
براستی کیست این جناب امین استغفاری؟
آدمی که مدعی ادبیات و شعر و شاعری است و بقول خودش در این زمینه به اجتهاد هم رسیده ، اما در یک صفحه بیو گرافی که مرقوم فرموده اند نشان داده که با وجود کهولت سن ، هنوز از درک معانی کلمات و کاربرد لغات عاجز است . اگر امین خان از یکی از فرزندان پدران جدیدالتاسیس برای نوشتن زندگینامه پرفراز و نشیبش کمک میگرفت ، نوشته اش خیلی بهتر از این از آب در می آمد .
از افاضاتش در زمینه موسیقی تنها اشاره به گوشهایش کفایت میکند که فکر میکنم تب هسته ای ایران باعث شده که گوشهایشان انرژی هسته ای گرفته و بدون استاد ، ردیفهای میرزا عبداله را درک کند . ادعایی که خود میرزا عبداله هم جرات بیانش را نکرده !
در شهر خرم آباد که افراد زیادی پیدا میشوند که حداقل اگر نه همه ، که اکثر مردم شهر آنان را میشناسند و چه بسا در میان شاعران و هنرمندان کشور نیز شناخته شده هستند چرا از آنان نام نمیبرید . مثلا خانم نسرین جافری - نصرت اله مسعودی - کلهر - زنده یاد حسین شیدایی - استاد حمید ایزد پناه و یا استاد دکتر عیدی و ... فرید قاسمی و در موسیقی ، هنرمندان این حوزه آنچنان مشهورند که نیاز به نام بردن آنان نیست و در خطاطی ، استاد صادق سیف - تهمتن و ... در عکاسی ، استاد نصراله کسرائیان که آوازه جهانی دارد و...

یعنی خداییش بیوگرافی این همه آدم رو گذاشتیم هیچکی حتی یه نظر هم نداد و تشکر نکرد
حالا گیر دادن به این امین خان و ایراد می گیرن

غوغا 1391/03/05 ساعت 20:35

امین استغفاری معتقد است که شیفته ادبیات است و میباشد و به کنایه میگوید که انزمان دیگران سعی بر ان داشتند که بزشک بشوند . ولی ایشان برخلاف نظریه مقدسشان / رشته علوم تجربی را انتخاب میکنند / وخودش نیز به ریش اصحاب فرهنگ میخندد . به قول فلاسفه خودش نظریه خودش را نقص میکند!!!!!!

خوب ............................

غوغا 1391/03/05 ساعت 20:44

امین استغفاری ادیب ! علی ایا حال درست است نه علی ایحال . تو همان به که دیوان شعرت را بیرون ندهی که اگر بیرون بدهی ادبیات ایران برای همیشه منفجر خواهی کرد

بهزاد بهمنش 1391/03/06 ساعت 02:22

سوگند به قلم که نه من ونه هیچ شخص دیگری از اصحاب فرهنگ و هنر تا به حال نه شنیده ایم ونه دیده ایم چه در گذشته و چه در حال که رشته ادبیات را به تمسخر بگویند لبنیات ! ! این اقای
؛ امین استغفاری؛ احتمالا در همسایگی یک اغل دار زندگی می کنند

من فکر می کنم که تو کمبود محبت داری که با اسم های مختلف میای این جا نظر می دی و از شخصی که جداقل در ادبیات تخصصی دارد انتقاد کنی

سمیرا 1391/03/06 ساعت 02:37

نرخ مطالعه با فرمول ریاضی با استخراج اقای امین استغفاری سی ثانیه است و ایشان شبی شش ساعت مطالعه داشتند . یعنی ایشان شبی به اندازه ۱۵ میلیون نفر مطالعه میکردند !!!

بهزاد بهمنش 1391/03/06 ساعت 02:59

ای کاش . ای کاش . ای کاش دستشوئی و محل کار و اشبز خانه در زندگی ادمی نبود تا تمامی ادمها نویسنده و شاعر شوند . اگر دستشوئی و محل کار و اشبز خانه را از ادمی بگیرند تمامیت او حذف میشود . اقای استغفاری تو میتوانی بدونه وجود یکی از اینان زندگی کنی ؟ تمامی انسانهای بزرگ در خانه خود هم اشبزخانه دارند و هم دستشوئی . البته اندیشمندان بزرگی هم بودند که غذا را در رستوران سرو میکردند و از دستشوئی های انجا هم استفاده مینمودند.

بهزاد بهمنش 1391/03/06 ساعت 23:28

بقول دوستمان توی این مملکت ادم قحطی بود که بری سراغ امین استغفاری

ببین همینه که هست می خواد خوشت بیاد می خواد خوشت نیاد

بهزاد بهمنش 1391/03/08 ساعت 01:25

میدانستم که تو و رهبر معنویت ( امین استغفاری ) تاب تحمل انتقاد را اصلا ندارید .

خوب ..............

بهزاد بهمنش 1391/03/14 ساعت 04:53

این اقا که شما میگوید در ادبیات تخصص دارد . چطور است دوست عزیز که این متخصص ادبیات در یک مقاله کوتاه دهها غلط فاحش املائی . انشائی ونوشتاری دارد ؟؟؟

حالا میگی چه کار کنیم ؟؟؟

بهزاد بهمنش 1391/03/14 ساعت 13:26

به او بگو با من اگر جرات دارد از طریق کامنت ارتباط بر قرار کند تا به او یاد بدهم که چگونه بنویسد .

بکش اونور باد بیاد
تو مثقال هم نیستی چه برسه به من

بهزاد بهمنش 1391/03/14 ساعت 13:35

زندگی نامه اینگونه افراد و مطرح کردن انها و اشخاصی اینگونه که بن مایه محکمی از لحاظ ادبی و احتمالا شخصیتی ندارند باعث سبکی و کم ارزش شدن وبلاگت میشود . / همانگونه که خودت میبینی / چرا ما و دیگران به کسانی دیگر در این وبلاگ ارزشمندتان گیر نمیدهیم ؟

گیریم وبلاگ من سنگین و پر ارزش شد به تو چی می رسه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

بهزاد بهمنش 1391/03/14 ساعت 21:44

توان باسخگوئی شما خیلی خیلی ضعیف است .

نصرت درویشی 1391/03/20 ساعت 02:58

تمام حرفهائی را که این اقایان و دوستان در مورد این شخص علیل عقل گفته اند عین واقعیت است .

عزیز من این هزار دفه با یه اسم دیگه و به اسم یکی دیگه کامنت نزار
اینجا من میبینم بد ضایعت می کنم

نصرت درویشی 1391/03/23 ساعت 15:27

تو مثل اینکه میخواهی واقعیت را ضایع کنی؟؟

واقعیت اینه که من نمی دونم که تو چه دشمنی با یان استاد داری که با اسم های مختلف می یای این جا و ایراد می گیری
(همونطور که تونستم مکانت رو پیدا کنم راحت هم می تونم بفهمم که یک نفر هستی )

نصرت درویشی 1391/03/24 ساعت 01:23

استاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به میر جلاالدین کزازی میگن استاد به این اقاهه هم میگن استاد !!!!!!!!!! به حسین علیزاده و فرامرز بایور میگن استاد به این یارو هم میگن استاد . به قول زنده یاد احمد شاملو : طوفان خنده ها .

خوب حالا می گی من چی کار کنم ؟
اصلا از من چه کاری بر میاد که به این یارو می گن استاد ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد