نام اصلی:آندرانیک مددیان
در روز 21 آوریل یا اول اردیبهشت پسری در مجیدیه تهران به دنیا آمد.پسری
ارمنی در خانواده ای دوست داشتنی.خانواه ای با 3 خواهر و 4 برادر.نام اصلی
او آندرانیک مددیان بود از همان بچگی نبوغ موسیقی در این کودک بازیگوش و
شیطون معلوم بود روزها گذشت و او در خانواده ای دوست داشتنی و علاقه مند
به موسیقی رشد کرد و بزرگ و بزرگتر شد. مانند پدر علاقمند به موسیقی بودو
برای خودش رویای زیبایی ساخته بود.بالاخره هم به آرزویش رسید.اولین گیتارش
را در 14 سالگی با چوب ساخت.به گفته خودش صداهای عجیب و غریب از آن در می
آمد.
به گفته خود او دوران دانشگاه سخت ترین دوران زندگیش بود.تا حدی که فقط
برای یک وعده غذا پول داشت.ولی هر چه بود گذشت او همه چیز را تحمل
کرد.روزی به او گفتند یک خواننده ای هست که سبکش به کار تو خیلی می خورد.
می توانید یک گروه موسیقی خوب دو نفره تشکیل دهید.او کوروس بودکه بعدها با
هم بهترین گروه دو نفره را تشکیل دادند.به کوروس هم همین را گفته بودند.و
دست روزگار این دو را با هم آشنا کرد و یکی از پر طرفدارترین وجنجالی ترین
گروه موسیقی دو نفره بعد از انقلاب را تشکیل دادند
به دنبال موفقیت آلبوم پرواز و سروصدای این دو خواننده تازه نفس محبوبیت
آن دو بیش از پیش شد.وآنها کنسرتی برای طرفداران اجرا کردند.تمام بلیطها
فروخته شده بود.وسالن دیگه گنجایش نداشت.عده فراوانی پشت درهای بسته مانده
بودند.هفته آینده اندی و کوروس برای بچه ها و تمام کسانی که برنامه را
ندیده بودند کنسرت مجانی اجرا کردند.و با مردم سرود ما همه ایرانی هستیم
سر دادند. بعد از اجرای موفقیت آمیز کنسرت آن دو آلبوم سوم خود را به
بازار عرضه کردند.بلا.که جهشی فوق العاده در کار آن دو بود.با ,بلا
,تو,نگاه,که آهنگ انگلیسی این آلبوم در متن یک فیلم هالیوودی قرار
دادند.با آن مدل زیبای آهنگ بلا.موفقیت آن دو هر روز بیشتر از روز پیش
بود.وکنسرتها با استقبال زیادی مواجه می شد در اینجا بهتر است داستانی
برایتان از حضور اندی و کوروس در بین مردم تعریف کنم.یکی از طرفداران این
دو دختری حدوداْ 14 ساله بود.که بیماری سرطان داشت.و در بیمارستان به
انتظار مرگ نشسته بود.وقتی اندی و کوروس این ماجرا را شنیدند همراه یک
هدیه که یک دستبند طلا بود به ملاقات آن دختر رفتند. به گفته خود آن دختر
آن روز انقدر اندی و کوروس به من امید به آینده را دادند و اینکه باید خوب
شوم و به کنسرت آن دو بروم که من تا حدودی روحیه خودم را به دست آوردم.و
چون سرطان عمیقآ در وجود او ریشه نکرده بود آن دختر سلامتی خود را به دست
آورد.و جالب اینجا که برایتان بگویم که آن دختر در حال حاضر فارغ التحصیل
رشته پزشکی هست واندی در جشن او هم شرکت کرد و در تمام این سالها از زندگی
این دختر خبر داشته و با هم در ارتباط بودند.چه لذتی دارد ارتباط با
هنرمند مورد علا قه بگذریم
بیژن مرتضوی,حسن شماعی زاده وغیره.با آن عبارت زیبا در اول آهنگ لیلی:هر
کس در زندگی یک لیلی دارد و این لیلی من است.تمام اینها نشان میدهد اندی
در تمام این سالها عاشق بوده.عاشق چه کسی این را هیچ کس نمیداند.در کنار
اندی علیرضا امیر قاسمی هم برای او ویدئو های زیبا می ساخت بعد از این
آلبوم اندی آلبوم تنهایی را از شرکت کلتکس به بازار ارائه داد.شعرها از
پاکسیمای نازنین ویدئو از کوجی زادوری و امیر قاسمی ,ضبط از فرخ آهی ,گروه
اندی باز هم او را یاری میدهند.آهنگ زیبای تنهایی,چشمای ناز ,جاده های
احساس,ناز ناز ,خوشگل محلمون, به قدری این آهنگها گل کرد که ورد زبان همه
شده بود.هر پسری که میخواست با دختری دوست شود آهنگ ناز ناز را برایش
میخوند.دخترها برای کنسرتهای اندی سرو دست می شکوندند.و به قول اندی که
تکه کلام همیشگی اوست :خدا زیادشون کنه.در اینجا باید بگویم آلبومهای اندی
همه دوازده یا چهارده آهنگ دارد.برعکس تمام خواننده ها .که این هم هزینه
زیاد تری میخواهد هم پول بیشتری.در آلبوم تنهایی اندی یک آهنگ را بازسازی
کرد که آن را برای مادرش ساخته بود.زمانی که مادرش ایران بوده و اندی
امریکا مادرش دچارعارضه مغزی میشود و اندی در آن حال شعر این آهنگ را
مینویسدو آن را در بدترین شرایط اجرا میکند.خوشختانه حال مادرش خوب میشود
وبعدها مادرش عازم امریکا میشود وتمام کارهای اندی را دنبال میکند.تمام
مصاحبه ها را زنده نگاه میکند.اندی هفته ای 2 بار باید با مادرش غذا
بخورد.او پسر خانواده است .