قوام السلطنه از جمله سیاستمدارانی است که نام و سرنوشت او به دوران پهلویاول ودوم گره خورده است. او 5 بار نخست وزیر شد؛ اگرچه کابینههای وی غالباً عمرکوتاهی داشتند، امّا خطی که قوام در مدیریت سیاسی جامعه ایران ازاولین سال قرن جاریهجری دنبال کرد، مهمترین بستر را برای نفوذ امریکا در اقتصاد و سیاست و فرهنگ جامعهایرانی باز کرد. شاید بتوان گفت در میان رجال عصر پهلوی قوام نخستین سیاستمدارایرانی بود که چشم به امریکا و سرمایهداری و به ظاهر بی طرف آن داشت. قوام دراجرای این سیاست که به عنوان «کوشش برای گشودن خط سومی درسیاست خارجی در مقابل روسوانگلیس» برگزیده بود، ازکاردانی حسین علاء پسر علاءالسلطنه نخست وزیر دوراناستبداد قاجار حداکثر استفاده را برد. علاء ـ نماینده ایران درامریکاـ مشغول جلبنظر یانکیها و بازکردن پای آنها به ایران بود. قوام که مدعی بود امریکا به علتدوری از ایران نمیتواند خطری برای استقلال ایران ایجاد کند، با سرمایه و نیرویکارش باطل کننده جادوهای انگلیس و مطامع شوروی در ایران خواهد بود. با اشاره اوحسین علاء از وزارت خارجه امریکا خواست که چند مستشار مالی به تهران معرفی کند. علاء به زودی با تلگرام رمز به قوام خبر دادکه توانسته است نظر صاحبان شرکتهای نفتیامریکایی را برای سرمایهگذاری در نفت ایران جلب کند. چنین بود که قوام در کارافتتاح مجلس چهارم تعجیل کرد تا بتواند قرارداد نفت شمال را با امریکائیها به تصویبرسانده و قانونی کند. مع الوصف قراداد در مجلسی به تصویب رسید که نمایندگانش، هماننمایندگان مجلس سوم بودند که پیمان 1919 وثوقالدوله را نیز تصویب کرده بودند. 2
از تولد تا نخست وزیری احمد قوام السلطنه، فرزند میرزا ابراهیم خانمعتمد السلطنه، برادر کوچک میرزا حسن خان وثوق (وثوق الدوله ـ عاقد قرارداد 1919) است. پدر قوام میرزا ابراهیم خان معتمدالسلطنه و اجداد وی عموماً در دوران حاکمیتقاجار صاحب مناصب دولتی بودهاند. قوام در آذر 1252 در تهران دیده به جهان گشود. اوپس از تحصیلات مقدماتی در مدرسه مروی، به تحصیل درعلوم معقول و منقول پرداخت وتاریخ، جغرافیا، ریاضی و فلسفه را نزد معلمان خصوصی فراگرفت. در 17 سالگی پیشخدمت ناصرالدین شاه و در 20سالگی منشی دائی خود میرزاعلی خان امین الدوله که حاکمآذربایجان بود شد. قوام در 29 سالگی در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا وی راهمراهی کرد. وی پس از پایان این سفر به «قوام السلطنه» مشهور شد. او به دلیل خطزیبایی که داشت نویسنده «فرمان مشروطیت» و سپس رابط مظفرالدین شاه با مشروطهخواهان شد، ولی پس ازمرگ مظفرالدین شاه و در دوران محمدعلی شاه، از سیاست کنارهگرفت و راهی اروپا شد و به تحصیل در رشته حقوق پرداخت. در پی فتح تهران توسطمشروطه خواهان، قوام به ایران بازگشت. از اولین کابینه سپهدار که در 8 مهر 1288تشکیل شد و قوام معاونت وزارت داخله را برعهده گرفت تا 8 بهمن 1296 که به سمتجنجالی و پرحادثه فرمانروایی خراسان رسید، مجموعاً 9 بار در رأس وزارتخانههایعدلیه، مالیه و داخله قرار گرفت. قوام در مقام والی خراسان، ثروت هنگفتیاندوخت. او با اجاره املاک مزروعی و مستغلات آستان قدس، سرمایه قابل ملاحظهای درطول 3 سالی که فرمانروایی خراسان را برعهده داشت، کسب کرد. این قدرت و آزادی باکودتای سیدضیاءالدین طباطبایی از بین رفت. قوام، کودتا را محکوم کرد و همچون بعضیدیگر از والیان استانهای مختلف، به دلیل آن که تصور نمیکرد کودتا دوام یابد، دربرابر آن موضع منفی اتخاذ کرد. سیدضیاء نیز در برابر تمامی استاندارانوفرمانروایانی که در ایالات مختلف، در برابر کودتای سوم اسفند جبههگیری کردهبودند، واکنش خصمانهای نشان داد. وی یک ماه پس از کودتا، کلنل پسیان را کهفرماندهی ژاندارمری خراسان را برعهده داشت، کفیل استانداری خراسان کرد ودر 11فروردین 1300 دستور بازداشت قوام را نیز صادر نمود. کلنل پسیان که از ماهیت نخستوزیر کودتا مطلع نبود و از طرفی قوام را عنصری ضدمردمی میشناخت، دستور دولت را بهکار بست. قوام روز 13 فروردین 1300 بازداشت شد وبه تهران انتقال یافت و در زندانعشرتآباد محبوس گردید و اموال و دارائیش در خراسان نیز مصادره شد. قوام وسیدضیاء کینه دیرینهای بایکدیگر داشتند. قوام کسی بود که در دوران فرمانداری خوددر خراسان نشریات وفادار به سیدضیاء را توقیف کرده و با اقدامات سیاسی وفرهنگی اومبارزه میکرد. در بهار 1300 سیدضیاء با موج بازداشتها و تمهیدات شدید امنیتیو رضاخان با اقدامات و انتصابات و عزل و نصبهای نظامی خود، فضایی از رعب و وحشت رادر کشور و به ویژه در تهران به وجود آوردند. از طرفی خروج نیروهای انگلیس از ایران (در اردیبهشت 1300)، نیز این دو را یکهتاز میدان کرده، موجبات نگرانی احمدشاه رافراهم کرده بود. احمدشاه با خروج نظامیان انگلیسی و قدرت گرفتن سیدضیاء و رضاخاننگران تضعیف سلطنت خود در کشور بود. روز دوم خرداد 1300 مشاجره شدیدی بین احمدشاهقاجار و سیدضیاء به وجود آمد. به طوری که شاه سیدضیاء را وادار به استعفا کردوسیدضیاء خودداری نمود. دو روز پس از این رویداد و به دنبال برگزاری تظاهرات گستردهعلیه سیدضیاء در مسجد شاه تهران و میدان بهارستان احمدشاه تصمیم به عزل سیدضیاءگرفت. زمانی که حکم رئیس الوزرائی قوام السلطنه از سوی احمدشاه قاجار صادر شد،وی 55 روز بود که در زندان عشرتآباد بسر میبرد. حکم در داخل زندان به وی ابلاغ شدو قوام در بعد از ظهر هشتم خرداد 1300 مستقیماً از زندان راهی قصر فرحآباد شد و بااحمدشاه به مدت 4 ساعت به گفتگو نشست. وی رئیس الوزرائی را پذیرفت ولی مانندسیدضیاءالدین طباطبائی حکم انتصاب خود را خود نوشت و برای امضاء نزد شاه برد. حکماز این قرار بود:
«نظر به حسن کفایت و خدمتگزاری جناب اشرف قوام السلطنه وامتحانات عدیده کافیه که در این موقع در استقرار انتظامات مملکتی داده و اعتمادکامل خاطر همایونی ما را به صداقت و دولتخواهی و شاهپرستی خود جلب نموده است، محضاهمیت موقع و برای تهیه آسایش عمومی، معزی الیه را به صدور این دستخط مهر طلعتمبارک به ریاست وزراء منصوب فرمودیم، که هیأت وزیران را تشکیل داده در انتظاماتمملکتی و اعاده امنیت و آسایش عمومی مساعی جمیله به عمل آورند. مزید رضامندی واعتمادخاطر ملوکانه را جلب و تحصیل نمایند. 22 رمضان 1299 ـ شاه » اولین ومهمترین اقدام قوام السلطنه که در نخستین روزهای صدارتش انجام شد، آزادی تمامیرجالی بود که توسط سیدضیاءالدین طباطبایی بازداشت شده بودند. قوام السلطنه پس ازچند روز مشاوره و مطالعه، وزیران کابینه خود را به حضور شاه معرفی کرد. به جز دونفر به نامهای عمید السلطنه وزیر عدلیه و حکیم الدوله وزیر امور خیریه، بقیه اعضایکابینه قوام و حتی خود او از محبوسین دوران سه ماهه حکومت سیدضیاءالدین طباطباییبودند. برنامه حکومت قوام و تبلیغات او به گونهای سازمان دهی شده بود که گویی ویمأموریت یافته تا خرابیهای دوران سیدضیاء راجبران کند. قوام نقش به سزایی در بدبینکردن شاه نسبت به سیدضیاء و هوادارانش ایفا میکرد. شروع به کار مجلس چهارم دراول تیر 1300 از جمله رویدادهای مهم دوران حکومت قوام بود. مجلس چهارم که رئیس آنمیرزا حسین خان مؤتمن الملک و نائب رئیس آن آیت الله سیدحسن مدرس بود در شرایطی کارخود را آغاز کرد که بیش از نیمی ازافراد آن در دوران وثوق الدوله انتخاب شده وطرفدار پیمان 1919 بودند. در واقع قسمت عمده نمایندگان مجلس چهارم، همان نمایندگانمجلس سوم بودند که با وقوع جنگ اول جهانی تعطیل شده بود. قوام از چنین مجلسی رأیاعتماد گرفت. قوام در دوران کوتاه مدت نخست وزیری خود با آشوبها و شورشهایمتعددی در نقاط مختلف کشور روبرو بود. حاج بابا اردبیلی در زنجان، میرزا کوچک خانو خالو قربان و احسان الله خان در رشت و انزلی و لاهیجان و لنگرود، کنترل امور رابه دست گرفته بودند، کلنل محمدتقی پسیان در خراسان علم مبارزه با حکومت مرکزی رابرافراشته بود و چند نقطه دیگر کشور نیز دچار تمرد وطغیان شده بود. مهمترین دغدغهخاطر قوام، قیام کلنل پسیان والی خراسان بود. قوام خود قبل از احراز مقام نخستوزیری، مدتی در خراسان به دستور سیدضیاءالدین طباطبائی در بازداشت پسیان والی ایناستان بوده است. از این رو با انتصاب قوام به نخستوزیری، احساس کرد وی انتقامدوران بازداشت خود را خواهد گرفت. از این رو علم تمرد و طغیان برافراشت. افرادیکه قوام برای فرونشاندن بحران نزد کلنل میفرستاد نیز یا بازداشت میشدند و یا دستخالی بازمیگشتند. در یک مورد قوام 1000 تفنگدار را برای مجازات کلنل پسیان بهاستان خراسان فرستاد، اما این عده توسط ژاندارمهای وفادار به کلنل در سبزوار خلعسلاح شدند، فرمانده آنان بازداشت شد و بقیه نیروها به تهران بازگردانده شدند. در پیاین تحولات، قوام السلطنه ضمن دریافت کمک از رضاخان و فرستادن نیروی نظامی بهخراسان، صمصام السلطنه بختیاری را به حکومت خراسان منصوب کرد. صمصام پیش ازحرکت بهخراسان تلاش کرد تا مشکل پسیان را از راه مذاکره حل کند. وی به پسیان اطلاع داد کهبا هدف مذاکره با او عازم خراسان است. پسیان نیز به وی پاسخ داد تنها در صورتی کهبدون نیروهای بختیاری رهسپار خراسان شود، حکومت او رادر این استان خواهد پذیرفت. صمصام چون از طریق سیاسی و گفتگو با پسیان راه به جایی نبرد، به قوام اطلاع داد کهبا وجود پسیان در رأس قوای نظامی ژاندارمری استان خراسان قادر به حکومت بر ایناستان نخواهد بود. در 5 مرداد 1300 پسیان وقتی اوضاع را خطرناک دید، با کمکنیروهای خود تمامی مراکز اداری و دولتی و نظامی وانتظامی خراسان را به تصرف درآورد. قوام السلطنه نیز درصدد سرکوب پسیان برآمد و قزاقهای مسلح را با جلب موافقت رضاخانبه خراسان روانه کرد. علاوه بر نیروی قزاق، قوام که قبلاً خود حاکم خراسان بود وروابط صمیمانهای با خوانین خراسان داشت، به آنان نیز دستور مقابله با پسیان داد. سردار معززخان بجنوردی به کمک خوانین شیروان موفق به بسیج اکراد قوچان، علیهپسیان شدند. کلنل برای دفع این شورش به قوچان آمد و بانیروی اندک خود در جعفرآبادقوچان با شورشیان مواجه شد. درجنگی که در این منطقه روی داد، عدهای از ژاندارمهامتواری شدند و کلنل ناگزیر شد با حداقل نیروی باقی مانده به مقاومت بپردازد. سرانجام بقیه افراد نیز کشته شدند. کلنل نیز به تنهایی به مقاومت ادامه داد تا اینکه به محاصره افتاد. پسیان در 12 مهر 1300 در جنگی که علیه ژاندارمهای اعزامیقوام در منطقه قوچان روی داد، کشته شد. قوام به این ترتیب، بر اوضاع خراسان نیزتسلط یافت. با این همه، قوام در این مقطع از زمامداری خود همواره با نظامیگری وقلدری و خط و نشان کشیدن رضاخان روبرو بود. رضاخان قانون و مقررات را رعایت نمیکردو زیربار محدودیتهای قوام نیز نمیرفت. در این دوره، رضاخان از یکسو عده زیادی ازاوباش را به دور خود جمع کرده بود واز سوی دیگر قوام نیز کارهای حساس و کلیدی کشوررا به عناصر نالایق واگذار نموده بود هر دوی اینها مورد اعتراض طبقه فرهیخته وبافرهنگ کشور قرار داشتند. یکی از اقدامات مهم قوام در دوران اول صدارتش،واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال به مدت 5 سال به شرکت امریکایی «استاندارد اویل» بود که قرارداد آن توسط حسین علاء وزیر مختار ایران در واشنگتن به امضاء رسید. اینلایحه سپس با توجیهات قوام به این بهانه که باید توازن در سیاست خارجی رعایت شود،در 30 آبان 1300 درجلسه غیرعلنی مجلس شورای ملی طرح و تصویب شد. اما تصویب اینلایحه در مجلس خشم روسها و انگلیسها را برانگیخت و در نتیجه مسکوت ماند. هر دودولت از یکسو به خاطر تصویب این لایحه و از سوی دیگر به خاطر امتناع قوام از مشورتبا مقامات روس و انگلیس خشمگین بودند. اگرچه اعتراض آنان مظهر دیگری از دخالت علنیآنان در امور داخلی ایران بود،امّا قوام در همان سال پیمان وعده شده ایران و شورویرا که مقدمات آن در دوران کابینه سپهدار رشتی و توسط مشاور الممالک انصاری وزیرمختار (سفیر) ایران در مسکو مهیا شده بود، به امضای نهایی رساند. این قرار دادکه در 23 آذر 1300 در مجلس چهارم به تصویب رسید، زمینه قطع حمایت روسیه از شورشمسلحانه کمونیستهای خطه گیلان که به رهبری احسان الله خان دولت خودمختاری برای خودایجاد کرده بودند، فراهم ساخت. احسان الله خان که عضو حزب کمونیست عدالت بود وهمراه با هواداران خود در 1299ش همزمان با شکلگیری قیام اسلامی میرزا کوچک خانجنگلی به تحریک روسیه به صف مبارزان جنگلی وارد شده بود، در پی انعقاد موافقتنامهدولت قوام با روسها مورد بی اعتنایی و بی مهری روسها قرار گرفت و سپس به درخواست «روتشتین» دست از مبارزه علیه قوام برداشت و بعدها متعاقب حمله نیروهای دولتی بهجنگل، با کشتی به شوروی گریخت. میرزا کوچک خان نیز در 11بهمن 1300 در کوههایطالش به شهادت رسید. مع الوصف به موجب قرارداد آذر 1300، روسها در ازای لغوتمامی تحمیلات سیاسی و اقتصادی دوران تزار، حق مداخله در ایران را زمانی که دخالتکشور دیگری در ایران، منافع ملی شوروی را در مرزهای جنوبی تهدید کند، برای خودمحفوظ نگاه داشتند. قوام السلطنه در دوران اول صدرات خود که 8 ماه به طولانجامید، برای مصدق السلطنه (دکتر محمد مصدق) وزیر مالیه خود به بهانه ایجاداصلاحات مالی اختیار تام گرفته بود. اما چون مهلت این اختیارات تمام شده بود، مصدقبرای تمدید آن با تعدادی از نمایندگان که مخالف تمدید اختیارات وزیر مالیه بودند،درگیر شد و قوام نیز که دخالتش به حمایت از مصدق سودی نبخشید، در 29 دی 1300 پس از 230 روز صدارت پردردسر و پرمشغله ا استعفا کرد.
دوره دوم نخست وزیری روز 26 خرداد 1301 احمد شاه قاجار مجدداً قوام را به نخست وزیری منصوب کرد. مجلس چهارم نیز با 65 رأی موافق از مجموع 80 نماینده حاضر، به زمامداری قوامالسلطنه رأی مثبت داد. گزارش رأیگیری در مجلس به اطلاع احمدشاه که در اروپا به سرمیبرد رسید و وی از همانجا فرمان رئیس الوزرایی مجدد قوام را صادر کرد1. قوامدر 26 خرداد، کابینه دوم خود را تشکیل داد. کابینهای که در آن وزارت جنگ همچنان دراختیار رضاخان بود. اما قوام وزارت خارجه را در این دوره خود راساً برعهده گرفت. در این دوره نیز قوام قانون واگذاری امتیاز نفت شمال به شرکتهای «استاندارد اویل» و «سینکلر» را به تصویب رساند. این مصوبه، این بار با مخالفت انگلیسیها مواجهنگردید. دلیل این امر این بود که انگلیسیها در این کمپانی به طور مخفیانه سرمایهگذاری کرده بودند. بنابر این اعطای امتیاز در واقع منافع آنان را نیز تأمین میکرد. قوام این بار با خیالی آسوده به مذاکره با کمپانی مزبور پرداخت و یک هیأت مستشاریرانیز برای سر و سامان دادن به اوضاع مالی کشور به ایران دعوت کرد. سرمایهداریامریکا در آن زمان آنچنان قدرتمند نبود که بتواند با سلطه اقتصادی با تجربه ودسیسهباز انگلستان مقابله کند، به ویژه آن که این هر دو، دشمن تازهای به عنواننخستین حکومت کمونیستی جهان را در برابر خود میدیدند. با این همه، قوام در دوراندوم رئیس الوزرایی خود از یک سو به تلاشهای خود برای اجرای قرارداد نفت شمال باامریکائیها شدت بخشید و از سوی دیگر، هیأتی از متخصصان مالی امریکایی به ریاست دکترمیلسپو را برای سر و سامان دادن به امور مالی ایران به تهران آورد. در آذر 1301به دنبال دعوت از مستشاران امریکایی هیأتی، شامل 12 نفر به ریاست دکتر میلسپو واردایران شد و به مدت 5 سال به تنظیم و اداره امور مالی ایران پرداخت. هیأت مزبور ازطرف دولت متبوع خود به طور پنهانی مأمور بود تا زمینه نفوذ امریکا را در ارکاناقتصادی ایران فراهم کند. از این رو این هیأت تلاش کرد تا امریکاییها را مردمانیبشردوست و علاقهمند به پیشرفت اقتصادی کشورهای ضعیف جلوه دهد و زمینه را برای نفوذاستعماری آن کشور آماده سازد. میلسپو در اجرای این هدف در بدو امر همه سعی خود رابرای بهبود وضع مالی ایران به کار گرفت و بهبودی نسبی در امور اقتصادی ایران بهوجود آمد. وی 5 سال در ایران عهدهدار امور مالی بود تا این که در کابینهمخبرالسلطنه بین میلسپو و وزیر مالیه اختلاف به وجود آمد و باعث شد مجلس قراردادمستشاری خارجی را لغو کند. قوام در دوره دوم نخست وزیری خود برای این که از شدتانتقادات مخالفین و روزنامهها بکاهد، حکومت نظامی را که از زمان کودتایسیدضیاءالدین طباطبایی برقرار شده بود لغو کرد. این اقدام از شدت انتقادات علیهدولت که عموماً متوجه رضاخان بود نکاست. مخالفتها روز به روز افزایش مییافت تاجایی که نمایندگان مجلس به تدریج شروع به بدگویی آشکار از رضاخان کردند. آیت اللهمدرس و مصدق در رأس کسانی قرار داشتند که در مجلس شورای ملی علیه نظامیگری و یکهتازی رضاخان که به نام حفظ امنیت در کشور صورت میگرفت زبان به اعتراض گشوده بودند. آیت الله مدرس در یکی از جلسات مجلس شورای ملی به تاریخ 12 مهر 1301 سخنان شدیدیعلیه رضاخان برزبان آورد و گفت: «ما بر هر کس قدرت داریم. از رضاخان هیچ ترس وواهمهای نداریم. او را استیضاح میکنیم، عزلش کنیم. قدرتی که مجلس دارد، هیچچیزی نمیتواند در مقابلش بایستد. 2 در این دوره از صدارت قوام مشکل اصلی کشوروجود رضاخان بود که به هیچ اصلی پایبند نبود و اختناق و خفقان زور و قلدری و ارعابو وحشت را با ایجاد حکومت نظامی در سراسر کشور اشاعه داده بود، در اموروزارتخانههای مالیه و نظمیه دخالت میکرد، مردم را به باد کتک و تازیانه میگرفت. اوجگیری مخالفتها علیه رضاخان در مجلس و میان مردم3 و همچنین اقداماتخودسرانه او که حتی نخست وزیر را نیز خشمگین میکرد، قوام را دچار مشکل عجیبی کردهبود. شاه به دلیل آن که اقدامات رضاخان به عنوان گامی درجهت ایجاد امنیت در کشورلقب گرفته بود، قدرت برکناری او را در خود نمیدید. هرچند اگر چنین قدرتی را نیزداشت، انگلیسیها مانع اجرای تصمیم او میشدند. قوام از یک سو با حملات نمایندگانمجلس علیه رضاخان مواجه بود و از سوی دیگر میدید که حتی انگلیسیها نیز بیش از اواز وزیر جنگ وی حمایت میکنند. از سوی دیگر رضاخان نیز که قوام را سد راه قدرت خودمیدید، مطبوعات طرفدار خود را وادار کرده بود که علیه او مقالات تندی منتشر سازند. این مقالات، بی اعتقادی مردم به کابینه قوام و ناتوانی وی در حل مشکلات کشور، سببشد نمایندگان مجلس تصمیم به استیضاح وی بگیرند. این تصمیم موجب استعفا و کنارهگیریقوام از قدرت شد. وی پس از 8 ماه زمامداری در 5 بهمن 1301 از دور دوم نخست وزیریخود استعفا کرد و جای خود را به مستوفی الممالک داد. قوام سپس در مجلس پنجم کهدر تابستان 1302ش افتتاح شد به نمایندگی از تهران انتخاب گردید. ولی او در مهر اینسال مقهور یک پرونده سازی توسط رضاخان شد. رضاخان برای از میان برداشتن قوام کهمانع قدرت او بود، در 24 مهر 1302 او را به توطئه برای قتل خود متهم کرد و سپس ویرا بازداشت نمود. قوام در وزارت جنگ مورد بازجویی قرار گرفت، اما روز 30 مهر باشفاعت احمدشاه از زندان آزاد شد و فردای آن روز در شرایطی که از مصونیت نمایندگیمجلس برخوردار بود به اروپا تبعید شد و در پاریس نزد برادرش وثوق الدوله اقامتگزید. پس از تغییر سلطنت و خلع احمدشاه و استقرار دیکتاتوری رضاخان، هر دو برادرتصمیم به بازگشت به ایران گرفتند. ابتدا وثوق الدوله وارد تهران شد و مورد استقبالو تکریم رضاشاه قرار گرفت و چندی وزارت و وکالت یافت. پس از او قوام با کسب اجازهاز رضاشاه به وطن بازگشت، ولی به لاهیجان رفت و به کشاورزی و برنجکاری و چایکاریمشغول شد و تا شهریور 1320 خود را از صحنه سیاست دور نگاه داشت. او گاهی در خلالاین مدت طولانی تبعید سیاسی، برای استراحت و معالجه به اروپا میرفت.
دورهسوم نخست وزیری دوره سوم نخست وزیری قوام السلطنه 21 سال پس از پایان دوره دومحکومت وی در شرایطی آغاز شد که رژیم قاجار منقرض4 و حکومت رضاخان نیز در اثر حوادثجنگ دوم جهانی فروپاشیده و سلطنت به پسر وی محمدرضا پهلوی انتقال یافته بود. طی ایندوره 21 ساله، 12 نخست وزیر به قدرت رسیدند5 . دوره سوم نخستوزیری قوام، یک سالپس از آغاز حکومت محمدرضا پهلوی آغاز شد و 6 ماه به طول انجامید. قوام 10 مرداد 1321 از سوی مجلس شورای ملی به نخست وزیری رسید و 18 مرداد از مجلس رأی اعتمادگرفت. وی در این دوره از نخست وزیری خود با مشکلات عدیدهای مواجه بود. احزابسیاسی تازه تأسیس با او به مخالفت برخاستند و شاه و دربار از قدرت سیاسی روزافزوناو که ناشی از جلب حمایت امریکا، شوروی و انگلیس بود، نگران بودند. قوام در ایندوره از یک سو خود را با سیاست امریکاییها نزدیک کرده بود و از سوی دیگر با حزبتوده مماشات مینمود. با این همه تصمیم قوام برای استخدام مجدد مستشاران امریکاییاز جمله استخدام دکتر میلسپو و کلنل شوارتسکف برای نظم دادن به سیستم مالی وژاندارمری کشور، موجی از مخالفت را در جامعه و در میان مردم، روحانیون و مطبوعاتبرانگیخت. حتی وزیر دارایی وقت که احساس میکرد آمدن میلسپو نوعی مداخله در کار ویاست، از مقام خود استعفا کرد و قوام به جای او «اللهیار صالح» رئیس هیأت اقتصادیایران در امریکا را که در عقد قرارداد مربوط به استخدام میلسپو و همکاران او نقشمهمی ایفا نموده بود، به تهران احضار و به وزارت دارایی منصوب نمود. روز 21آبان 1321 لایحه استخدام دکتر میلسپو و مستشاران امریکایی برای 5 سال در مجلس تصویبشد. سمت میلسپو در ایران رئیس کل دارایی با سالانه 18 هزار دلار حقوق به اضافه خانهمسکونی و اثاثیه و هزینه مسافرت به کشورش و بالعکس بود. در همین لایحه کلنلشوراتسکف امریکایی برای مستشاران ژاندارمری استخدام گردید.6 قوام در مرحله بعد برایرفع احتیاجات مالی نیروهای اشغالگر متفقین در کشور، تصمیم به نشر اسکناس گرفت که بامخالفت مجلس روبرو شد. در نتیجه قوام برای تضعیف مجلس به «سر ریدر بولارد» وزیرمختار انگلیس در تهران متوسل شد. بولارد نیز به وی پیشنهاد کرد که به مجلس اطلاعدهد نیروهای متفقین تهدید کردهاند اگر دولت نتواند برای رفع نیازهای مالی خوداقدام به نشر اسکناس کند، تهران را اشغال نظامی خواهند کرد. این نقشه موثر افتاد ومجلس درپی تهدید ساختگی متفقین، تسلیم اصرارهای قوام شد. قدرت گرفتن تدریجیقوام و منزلت او نزد انگلیسیها و امریکائیها، شاه را نگران ساخته بود. شاه بیم ازآن داشت که جایگاه قوام نزد انگلیسیها و امریکائیها سبب تضعیف موقعیت وی در کشورگردد. از این رو وقتی در 10 آذر 1321 مشکل کمبود نان در تهران به وجود آمد و منجربه تظاهرات اعتراضآمیز مردم در هفدهم این ماه شد، دربار از اعمال فشار جامعهبردولت قوام خشنود بود، حتی در آن زمان گفته میشد که این تظاهرات و ناآرامیها رادربار دامن زده بود تا کابینه قوام را به سقوط کشاند. در جریان تظاهرات خشونت بارمردم که عمدتاً در میدان بهارستان و مقابل مجلس شورای ملی برگزار شد بسیاری ازمغازهداران اطراف خیابان لالهزار، استانبول، نادری و شاهآباد، توسط مردم غارتشد و حتی خانه قوام نیز به آتش کشیده شد. این تظاهرات با دخالت نیروهای فرماندارینظامی به خاک و خون کشیده شد. در آن تاریخ قوام خود وزارت جنگ را نیز برعهده داشت واز نیروهای نظامی به راحتی استفاده میکرد. کابینه قوام به دلیل اختلاف شدید بادربار و به خاطر دخالتهای شاه در امور دولت و عدم همکاری و احساس وظیفه بعضی ازوزیران از جمله وزیر جنگ (سپهبد امیراحمدی) و وزیر دارایی (اللهیار صالح) نسبت بهنخست وزیر در 24 بهمن 1321 استعفا داد. از مهمترین وقایع دوره سوم نخست وزیری قوامورود چرچیل نخست وزیر انگلیس (29مرداد) و «ویندل ویلکی» فرستاده ویژه رئیس جمهورامریکا (23 شهریور) به ایران بود. در فاصله زمانی استعفای قوام تا دور جدیدتشکیل کابینه وی در 25 بهمن 1324 ـ سه سال ـ 6 نخست وزیر به قدرت رسیدند و کناررفتند. در این مدت آشوبها و شورشهای متعددی در نقاط مختلف کشور شکل گرفت کهگفته میشود قوام در ایجاد بعضی از آنها دست داشته است. حسین فردوست در کتاب ظهورو سقوط سلطنت پهلوی در این رابطه مینویسد:
«قوام به همراهی سرلشکر فضل اللهزاهدی در سال 1324 با همکاری «آلن چارلز ترات» رئیس سرویس اطلاعاتی انگلیس در ) که با پوشش کاردار سفارت انگلیس در تهران عمل میکرد، عوامل اصلی در)6IMایرانبراه انداختن شورش موسوم به «نهضت جنوب» در استان فارس بودند. آنان با اجیر کردنسران ایل قشقایی طرح آشوب «خودمختاری فارس» را بیان کرده و برادران قشقایی استانفارس را به اشغال مسلحانه خود درآوردند. ترات همچنین به وسیله بعضی شیوخ منطقهاقدام به تشکیل «اتحادیه عرب خوزستان» کرد. این جمعیت خلق الساعه در ملاقات بانایب السلطنه و نخست وزیر و وزیر امورخارجه عراق خواستار جدایی از ایران و پیوستنبه عراق شده بودند و رادیو بی.بی.سی نیز این خبر را با آب و تاب فراوان به عنوانملاقات نمایندگان عربستان (یعنی خوزستان!) و عراق پخش کرد» ۷ ترات علاوه برخوزستان و فارس به اقدامات گستردهای در منطقه بختیاری و لرستان دست زد. هدف اینبود که در صورت موفقیت شوروی در آذربایجان و کردستان، در خوزستان، فارس و اصفهانیک حکومت انگلیسی قدرت را به دست گیرد و پس از تصرف تهران به آذربایجان و کردستانحمله برد.
«سر کلارمونت اسکرین» دیپلمات انگلیسی و مأمور تبعید رضاخان، ایناقدامات را «برگ برنده قوام» خوانده و نوشته است:
«بهترین ورق قوام در اینبازی که نیمه ماه سپتامبر بیرون کشیده شد، شورش قشقائیها و قبائل متحد آنان درایالات جنوبی بود. این واقعه در تاریخ ایرانبه عنوان یکی از تحریکات انگلیسیهاثبت گردید. «چارلز گل» سرکنسول انگلیس در اصفهان و آلن ترات همکار وی در خوزستانبانی این قیام شمرده میشدند که آن را سازمان داده و به آن کمک مالی و اسلحه رساندهبودند.» 8
دوره چهارم نخست وزیری قوام بار دیگر در 25 بهمن 1324 ومتعاقب نشستی که مجلس شورای ملی در ششمین روز همین ماه برای انتخاب قوام بهنخستوزیری داشت، مأمور تشکیل کابینه شد. وی در این دوره از صدارت خود چون سیاستهایاتحاد جماهیر شوروی را تایید میکرد مورد حمایت حزب توده قرار گرفت. قوام در اولینانتصاب خود مظفر فیروز مخالف سرسخت شاه را به عنوان معاون سیاسی و پارلمانی خودبرگزید. در 29 بهمن 1324 قوام در رأس یک هیأت بلندپایه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بهمسکو رفت و در دوم اسفند با استالین مذاکرات مفصل و طولانی انجام داد. وی سرانجامدر برابر فشارهای سرسختانه روسها پذیرفت که پس از بازگشت به ایران تعدادی از اعضایحزب توده را برای همکاری در کابینه بپذیرد و قرارداد واگذاری نفت شمال را بانمایندگان اعزامی دولت شوروی امضاء کند، مشروط بر آن که اتحاد جماهیر شوروی نیز ازفرقه دمکرات آذربایجان حمایت نکند و قوای خود را از ایران خارج سازد. او در 16اسفند 1324 به تهران بازگشت. این قرارها عملی شد و پیرو مذاکرات قوام و سادچیکف ـسفیر تام الاختیار شوروی در تهران ـ اعلامیه مشترکی در 15 فروردین 1325 به امضایدوطرف رسید که در آن بر چهار مورد تأکید شده بود. این موارد عبارت بودند از:
«1ـ دولت ایران حزب توده را در قدرت سهیم سازد.
2ـ ارتش شوروی ظرف یک ماه ونیم تمام خاک ایران را تخلیه کند.
3ـ از آنجا که حوادث آذربایجان یک موضوعداخلی است، باید ترتیبی مسالمتآمیز برای حل آن اتخاذ گردد.
4ـ قرارداد ایجادشرکت نفت ایران و شوروی تا انقضای مدت 7 ماه برای تصویب مجلس پانزدهم پیشنهادشود.» بند اول مقاوله نامه به موقع انجام شد و در 10 مرداد 1325، قوام دولتائتلافی خود با حزب توده و حزب ایران را تشکیل داد. در این کابینه دکتر مرتضی یزدیبه سمت وزیر بهداری، دکتر فریدون کشاورز به سمت وزیر فرهنگ و ایرج اسکندری به سمتوزیر بازرگانی و پیشه و هنر منصوب شدند. بند دوم مقاوله نامه نیز متعاقب اجرای بنداول عملی شد و روسها نیروهای خود را از ایران خارج کردند. ذکر این نکته ضروری استکه در ترغیب روسها به خروج از ایران، علاوه بر امتیاز دادن قوام، تهدید ترومن نیزمؤثر بود. 9 با خروج ارتش سرخ از ایران، قوام السلطنه وزیران تودهای را از دولتاخراج و انحلال دولت را اعلام داشت و دولت جدیدی تشکیل داد. در این دوره از نخستوزیری بود که وی حزب پرقدرت دمکرات را با کمک فکری مظفر فیروز پایهگذاری کرد ودرآذر 1325 با تجهیز و بسیج ارتش، فرمان حمله به آذربایجان و فرقة دمکرات را صادرکرد. در 21 آذر با حملة نیروهای ارتش، آذربایجان آزاد و بساط فرقة دمکرات درهمپیچیده شد. در این حمله، دولت و ارتش شوروی به طمع به دست آوردن امتیاز نفت شمالهیچ گونه واکنشی نشان ندادند، ـ در مجلس پانزدهم (29 مهر 1326) قرارداد واگذاری نفتشمال به شوروی تصویب نشد و نمایندگان مجلس با پشتیبانی ملت کلیه نقشههای سوسیالامپریالیسم شوروی را نقش بر آب نمودند. دولت قوام سرانجام در 18 آذر 1326 بهدلیل اختلاف با مجلس و ضعف فراکسیون دولتی و تشدید اختلاف خود با شاه، استعفا دادو قوام خود روز 8 دی آن سال راهی اروپا شد. پس از این استعفا در یک دوره 5 ساله، 8دولت در ایران روی کار آمده و سقوط کردند.
دوره پنجم نخست وزیری بااستعفای دکتر مصدق در 25 تیر 13۳1 از سمت خود و به فرمان شاه، نمایندگان مجلس بدونحضور نمایندگان نهضت ملی، به نخست وزیری قوام السلطنه رأی مثبت دادند و شاه درفرمان نخست وزیری با لقب جناب اشرف حکم نخست وزیری او را صادر نمود. قوام پس ازدریافت فرمان نخستوزیری، اعلامیة شدیداللحنی خود تحت عنوان «کشتیبان را سیاستی دگرآمد» منتشر نمود که منجر به واقعه 30 تیر 1331 شد و برای همیشه پروندة سیاسی قوامبسته شد. واقعه 30تیر از مقاطع حساس تاریخ مبارزات مردم علیه رژیم شاهنشاهیمحسوب میشود. قوام پس از این که قدرت را به دست گرفت، برای ترساندن مردماعلامیههای شدید اللحنی صادر کرد و متعاقب آن سعی کرد تا آزادیهای سیاسی را محدودکند. وی در اعلامیهای خود که 27 تیر 1331 منتشر شد، پس از ادعاهای بسیار ووعدههای زیاد به مردم، مخالفان را چنین تهدید کرد: «من با اتکاء شما و نمایندگانشما این مقام را قبول کردهام و هدف نهائیم رفاه وسعادت شماست. سوگند یاد میکنمکه شما را خوشبخت خواهم کرد. بگذارید من با فراغ بال شروع به کار کنم. وای به حالکسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال کنند و در راهی که پیش دارم مانع بتراشند یانظم عمومی را برهم بزنند. اینگونه آشوبگران با شدیدترین عکس العمل از طرف من روبروخواهند شد و چنانکه در گذشته نشان دادهام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقامو موقعیت مخالفین، کیفر اعمالشان را در کنارشان میگذارم. حتی ممکن است تا جاییبروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده، روزی صدهاتبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی شفقت قانون قرین تیره روزی سازم. بهعموم اخطار میکنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومتفرارسیده است کشتیبان را سیاستی دگر آمد...» در این هنگام آیت الله کاشانی بهمخالفت با قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت کرد. آیت الله کاشانی طیاعلامیهای خطاب به قوام چنین گفت: «احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردمرنجدیده آن پس از سالها رنج و تعب شانه را از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیدهاند،نباید اختناق افکار و عقاید اعلام و مردم را به اعدام دستهجمعی تهدید نماید. منصریحاً میگویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه این جهاد کمر همت بربستهو برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت کنند تلاش آنان در بدست آوردنقدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچیک از بیگانگان اجازه نخواهدداد که به دست مزدوران آزمایش شده استقلال آنان پایمال و نام باعظمت و پرافتخاری کهملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است، مبدل به ذلت و سرشکستگی شود.» آیت الله کاشانی سپس در مصاحبهای که خبرنگاران داخلی و خارجی با وی داشتندصراحتاً اعلام کرد اگر قوام ظرف 48 ساعت نرود اعلام جهاد خواهم کرد و شخصاً کفنپوشیده و پیشاپیش مردم به مبارزه خواهم پرداخت. پس از این موضعگیری قاطع آیت اللهکاشانی و تعطیل بازار و مغازهها در روز 30 تیر (21 ژوئیه)، مردم به خیابانهاریختند و خواستار سرنگونی قوام شدند. به دستور قوام مردم را به گلوله بستند وعدهای از آنان به شهادت رسیدند. سرلشکر وثوق فرمانده ژاندارمری نیز کفن پوشانباختران، همدان و قزوین را در کاروانسراسنگی به گلوله بست و از حرکت آنان جلوگیریکرد. نمایندگان دولت و شاه با عجله به ملاقات آیت الله کاشانی رفتند تا وی راراضی به آرام کردن مردم کنند. اما این آیتالله کاشانی با صراحت درخواست آنان را ردکرد و باز هم تأکید کرد که اگر قوام کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد. شاه کهموقعیت خود را در خطر میدید، همان روز 30 تیر قوام را عزل کرد و قوام در منزلبرادرش خود معتمدالسلطنه در امامزاده قاسم تهران مخفی شد. از جمله اقدامات مصدقکه پس از او به قدرت رسید، تصویب لایحه مصادره اموال قوام در 12 مرداد 1331 بود. البته این مصوبه پس از کودتای 28 مرداد 1332 لغو شد. قوام که پس از مدتی به اروپارفت و در پی کودتای 28 مرداد، در روز 6 فروردین 1333 به ایران بازگشت.
ویسرانجام 31 تیر 1334 در اثر بیماری قلبی درگذشت و در قم دفن شد. احمد قوام درجوانی با اشرف السلطنه دختر حاجب الدوله امیرعلائی ازدواج کرد، امّا صاحب فرزندنشد، سپس در 1326 در لاهیجان، با یک دختر روستایی ازدواج کرد و از او صاحب یک پسرشد. این پسر 8 ساله بود که قوام درگذشت.